همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم

قبولم کن ... من آداب زیارت را نمی‌دانم !


نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو

نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم


نگاهم روبروی تو بلاتکلیف می‌ماند

که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم


تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من

تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم


اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم:

که من یک شاعر درباری‌ام ؛ مداح سلطانم...

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:شعر,امام,امام رضا,اداب زیارت, توسط شهید همت
نامگذاری "پنج شنبه سیاه" برای تهران ، نه از بابت مرگ یک شهروند ، که به این دلیل است که رویداد هفته گذتشه نشان داد که ما ، تا چه اندازه از عواطف و مسوولیت های انسانی دور شده ایم و چه سیاهی و نکبتی بالاتر از این که جامعه انسانی و فرهنگی ما به جایی برسد که در برابر قتل یک همنوع ، هیچ واکنشی جز تماشا از خود نشان ندهد. واقعاً چگونه می شود این واقعیت را هضم کرد که دهها و صدها انسان ، در حالی که می توانستند به کمک همدیگر ، یک انسان را از خطر مرگ نجات دهند ، دست روی دست گذاشتند و "نچ نچ" کنان ، شاهد خونریزی تدریجی یک جوان و نهایتاً مرگ او شدند؟!
عصرایران - پنجشنبه گذشته ، برای تهران یک روز سیاه بود و  میدان کاج سعادت آباد هم مرکز این سیاهی؛ جایی که یک جوان چاقو خورده ، 45 دقیقه نقش بر زمین بود و از مردمی که اطرافش جمع شده بودند ، التماس می کرد که به دادش برسند اما "مردم فهیم و با فرهنگ" ما ، تنها تماشاچی مرگ یک همنوع خود بودند تا شعر "بنی آدم اعضای یکدیگرند" در میان وارثان سعدی ، عینیت یابد!

ماجرا از این قرار بوده که دو نفر در این میدان درگیر می شوند و یکی به ضرب چاقو ، دیگری را نقش بر زمین می کند و مانع آن می شود که دیگران به داد قربانی برسند.
فیلمی که از این حادثه خونبار در اینترنت منتشر شده ، نشان می دهد که افراد پرشماری پیرامون قاتل و مقتول گرد آمده و با خونسردی مشغول تماشای ماجرا و گوش دادن به سخنان قاتل بودند که در مذمت قربانی سخن می گفت و هر از گاهی نیز لگدی بر پیکر خونین و نیمه جان او می زد!

انبوده جمعیت نیز به جای آن که به کمک یکدیگر ، جوان قربانی را از مهلکه دور کنند و به آمبولانس اورژانس برسانند ، ترجیح می دادند با موبایل های خود از صحنه فیلمبرداری کنند ، با یکدیگر حرف بزنند و حتی بخندند و البته گاهی نیز از سر دلسوزی به جوان غرقه در خون بگویند: اصلاً تکان نخور ، برایت خوب نیست!

نامگذاری" پنجشنبه سیاه" برای تهران ، نه از بابت مرگ یک شهروند ، که به این دلیل است که رویداد روز پنجشنبه نشان داد که ما ، تا چه اندازه از عواطف و مسوولیت های انسانی دور شده ایم و چه سیاهی و نکبتی بالاتر از این که جامعه انسانی و فرهنگی ما به جایی برسد که در برابر قتل یک همنوع ، هیچ واکنشی جز تماشا از خود نشان ندهد.
واقعاً چگونه می شود این واقعیت را هضم کرد که دهها و صدها انسان ، در حالی که می توانستند به کمک همدیگر ، یک انسان را از خطر مرگ نجات دهند ، دست روی دست گذاشتند و "نچ نچ" کنان ، شاهد خونریزی تدریجی یک جوان و نهایتاً مرگ او شدند؟!

اگر مرگ آن جوان ، مصیبتی برای بازماندگانش هست - که قاعدتاً هست - رفتار شرم آور هموطنان ما که فقط تماشا کردند و هیچ نکردند ، مصیبتی برای همه ماست و هشداری است تا بلکه به خود آییم و از خود بپرسیم که واقعاً داریم به کدام سمت و سو می رویم؟

نکته قابل توجه اینجاست که به دلیل آن که این اتفاق در منظر عمومی رخ داده بود ، کمک کنندگان اساساً به دردسر متهم شدن دچار نمی شدند ولی افسوس که غیرت و انسان دوستی ، کمتر از آنی شده که تا قبل از این حادثه تصورش را می کردیم و چه جای ترسناکی شده است شهر برای زیستن!
اگر این اتفاق در یک کشور غربی رخ می داد ، همین صدا و سیمای ما ، بارها فیلم آن را پخش می کرد که ایها الناس ببینید که  غرب ، چقدر از اساسات و عواطف انسانی خالی شده است ، اما اینجا ، جز سکوت و لاپوشانی ، کار دیگری نباید!

اما سیاهی روز پنجشنبه ، ابعاد دیگری هم دارد ؛ دقت کنید که قتل در شهر تهران و نه در بیابان های اطراف ، آن هم در بالای شهر رخ داده ؛ جایی که لابد پلیس باید حضور می داشت یا دستکم بلافاصله بعد از حادثه باید خود را بدانجا می رساند ، با این حال آن طور که روایت شده ، حضور دیرهنگام پلیس و بعد از حضور نیز عدم اقدام جدی  برای دستگیری قاتل  و نجات فرد قربانی  ، از عوامل مرگ این جوان بوده است.

این سهل انگاری ، آنقدر آشکار و خجالت بار بوده که حتی فرمانده پلیس تهران بزرگ را نیز به سخن آورده و خبر از برخورد پلیس با دو مأموری داده که با بی کفایتی تمام ، نتوانسته اند از عهده یک نفر برآیند و اجازه داده اند جوان نیمه جان ، آنقدر بر آسفالت خیابان باقی بماند تا جان دهد.

واقعاً آیا مردم حق ندارند بپرسند حضور یا عدم حضور پلیس چه توفیری در این مواقع دارد؟ آیا مأموران پلیس این قدر آموزش ندیده اند که بدانند در این قبیل موارد ، می توانند غیر از تماشا کردن و منفعل بودن ، کاری هم کرد؟!
راستی ، رئیس پلیس منطقه ، بعد از این افتضاح ، چه می کند ؟ آیا استعفا خواهد کرد و از مردم عذر خواهد خواست یا آن که انگار نه انگار؟!

اورژانس نیز باید توضیح دهد که چه زمانی به صحنه رسید ؟ آیا همانگونه که پیشتر گفته اند زمان رسیدن اورژانس در تهران ، 15 دقیقه است ، در این صحنه نیز 15 دقیقه ای خود را به صحنه رسانده اند یا این 15 دقیقه ها شعارهایی بیش نیستند؟ و این پرسش وقتی دردناک تر می شود که بدانیم پزشکان بیمارستانی که سرانجام قربانی را بدان رسانده اند ، گفته اند که اگر حتی 10 دقیقه زودتر می رساندند ، قطعاً زنده می ماند.

پنج شنبه ای که گذشت را چرا نباید " پنج شنبه سیاه" بنامیم، وقتی ثابت شد عاطفه ها و مسوولیت های انسانی و نوع دوستی ها در جامعه ما ، بسیار پیشتر از آن جوان ، کشته شده اند و ماموران پلیس هم(نه همه شان) ، آن گونه که باید و شاید حافظ جان شهروندان نیستند که اگر بودند ، از عهده یک مجرم آماتور بر می آمدند و نمی گذاشتند جوان مردم در روز روشن در وسط شهر ، آن قدر بر روی زمین بماند و خونریزی کند که بمیرد و راهی گورستان شود.

ای کاش بتوانیم ، بار دیگر همان ایرانیانی باشیم که حتی رفتن خار بر پای دیگری را برنمی تابند چه رسد به آن که یک نفر در مقابل چشمانشان بمیرد و آنها فقط تماشاگر باشند.
به اصالت مان برگردیم!
 
***
بخشی از فیلم مربوط به حادثه

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 19 دی 1393برچسب:روز سیاه,مردمان,تهران, توسط شهید همت

 

هـمسایـه دیـوار بـه دیـوار

ای قـوم به حـج رفـتـه کـجـایید کجـایید

معشوق همین جاسـت بـیـایید بیـایید

 

معشوق تو هـمسایـه دیـوار بـه دیـوار

در بادیه سر گشته شما در چه هوایید

 

گـر صــورت بی صــورت مـعـشـوق ببینیـد

هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

 

ده بار از آن خانه بـدان راه بـرفـتـید

یک بار از این خانه بر این بام بر آیید

 

ای قـوم به حـج رفـتـه کـجـایید کجـایید

معشوق همین جاسـت بـیـایید بیـایید

 

آن خانه لطیف است نشان هاش بگفتید

از خـواجـه آن خـانـه نـشـانـی بـنـمایـیـد

 

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید

یک گوهر جان کو آگر از بحر خدایید

 

ای قـوم به حـج رفـتـه کـجـایید کجـایید

معشوق همین جاسـت بـیـایید بیـایید

 

ای قـوم به حـج رفـتـه کـجـایید کجـایید

معشوق همین جاسـت بـیـایید بیـایید

 

معشوق تو هـمسایـه دیـوار بـه دیـوار

در بادیه سر گشته شما در چه هوایید

 

گـر صــورت بی صــورت مـعـشـوق ببینیـد

هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

 

ده بار از آن خانه بـدان راه بـرفـتـید

یک بار از این خانه بر این بام بر آیید

 

ای قـوم به حـج رفـتـه کـجـایید کجـایید

معشوق همین جاسـت بـیـایید بیـایید

 

 

برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 19 دی 1393برچسب:حج,شعر,عاشق,عاشقانه, توسط شهید همت

میلاد باسعادت حضرت محمد(ص)و امام صادق را به شما عزیزان تبریک میگویم


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 دی 1393برچسب:میلاد,با سعادت,حضرت محمد,امام صادق, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 19 دی 1393برچسب:, توسط شهید همت

به عشق رهبر دلها حماسه خواهم ساخت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 19 دی 1393برچسب:, توسط شهید همت


گفتم که خدا مرا مردای بفرست
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست
فرمود که با زمزمه یا مهدی (عج)
نذر گل نرگس صلواتی بفرست

اللهم صل علی محمد و آل محمد


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 19 دی 1393برچسب:, توسط شهید همت

حضور حماسی مردم در یوم الله 22 بهمن

برای دیدن با کیفیت بالا به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

حجم : 771 KB


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 19 دی 1393برچسب:, توسط شهید همت

شهدا شرمنده ایمکلیپ شهدای پلدختر را برای شما عزیزان مهیا نموده است. امیدوارم از دیدن این کلیپ زیبا لذت ببرید.

برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

حجم : 5082 KB


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 19 دی 1393برچسب:, توسط شهید همت

قال علی (علیه السلام):

«اِیّاکَ وَالقُحَة فَأنَّها تَحدُوکَ عَلی رُکوبٍ القَبائح وَ التَّهَجُّم عَلی السَیّئات؛(1) از بی شرمی و بی حیایی دُوری کن، زیرا این (صفت زشت) تو را بر زشتیها مسلط می کند و بسوی بدیها به پیش می برد.»

یکی از هشدارهای اجتماعی که در فرهنگ دینی از آن به عنوان مفتاح و کلید بدیها یاد شده نداشتن شرم و حیاء و پرده دری است.

جزئیات بیشتر را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید.

بی شرمی و پرده دری

قال علی (علیه السلام):

«اِیّاکَ وَالقُحَة فَأنَّها تَحدُوکَ عَلی رُکوبٍ القَبائح وَ التَّهَجُّم عَلی السَیّئات؛(1) از بی شرمی و بی حیایی دُوری کن، زیرا این (صفت زشت) تو را بر زشتیها مسلط می کند و بسوی بدیها به پیش می برد.»

یکی از هشدارهای اجتماعی که در فرهنگ دینی از آن به عنوان مفتاح و کلید بدیها یاد شده نداشتن شرم و حیاء و پرده دری است.

کسی که از خوی زیبای حیاء محروم گردد پرده های عصمت و پاکی را یکی از پس دیگری از جلو راه بر می دارد و به هرگونه پلیدی و پلشتی تن می دهد. در روایت فوق که از امام علی(ع) نقل کردیم به سه نکته اشاره شده است:

1ـ اعلام خطر نسبت به کمرنگ شدن حیاء و شرم در جامعه دینی، زیرا واژه "قحه" از ریشه"وقح" و وقاحت است و به معنای "قلة الحیاء" و رخت بر بستن حیاء از زندگی انسان آمده است.

2ـ اگر صفت زیبای شرم و حیا از زندگی فردی و اجتماعی انسانها جدا شد زمینه های ارتکاب گناه و رفتار زشت به آسانی فراهم می گردد.

3ـ انسان بی حیاء و پرده در، هجوم به گناهان می برد و ارتکاب کار زشت برایش آسان می شود و در واقع به سوی بدیها سوق داده می شود.

لغت شناسان حیاء را این گونه معنی کرده اند:

«اَلحَیاءُ اِنقِباضُ النَّفسِ عَنِ القَبائح وَ تَرکُهُ لِذالِک؛(2) شرم، خود داری نفس است از زشتی ها و انجام ندادن آنها به خاطر زشت بودن آنها.»

در حقیقت آدم با حیاء، بر خود مسلط است، با تقویت اراده، نفس خود را کنترل می کند و از گرایشهای نفس حیوانی به سوی بدیها جلوگیری نماید.

علامه جوادی آملی می نویسد:

«منشأ حیاء ادراک چیزی است که صدور آن زشت باشد، و اثر آن ابتدا در چهره ظاهر می شود. حیاء از ارتکاب قبیح "فضیلت" است و حیاء از فراگیری احکام دینی "رذیلت" بنابراین حیاء بر محور متعلق به حسن و قبح متصف می شود.»(3)

حیاء و کمرویی

در آغاز این فصل از نوشتار شایسته است به این نکته اشاره کنیم که: فرق است بین شرم و حیاء داشتن و کمرو بودن. برخی از افراد بین این دو فرق نمی گذارند، و حال آن که می توان گفت این دو مفهوم در برابر هم قرار دارند، توضیح این که:

کمرویی، ناتوانی یا کم توانی فراگیر اجتماعی است، کمرویی نوعی اختلال رفتاری است و می توان آن را از عوامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی انسان بشمار آورد. ریشه کمرویی توجه زیاد به خود و ترس از مواجهه با دیگری است.

اما "حیاء" و خویشتن داری از انجام کار زشت و رفتار ناپسند، امری ارادی و ارزشمند و خوشایند است، انسان کم رو گرفتار شخصیت منفی در اجتماع است ولی انسان با حیاء دارای متانت و وقار اجتماعی است. و مردم او را به عنوان انسان مثبت و با اراده و با شخصیت می شناسند.

در فرهنگ دینی و روایی ما کم رویی نکوهش و از حیاء و شرم ستایش شده است، امام علی(ع) می فرماید:

«اَلحَیاءِ یمنع الرِّزق؛(4) کم رویی مانع رزق و روزی است.»

روشن است کسی که کمرو باشد و از روبرو شدن با دیگران وحشت داشته باشد و نتواند با همنوعان خود ارتباط برقرار کند، زمینه کسب و کار و اشتغال او ضعیف می گردد و در نتیجه عنصر سربار خواهد شد که قدرت کار و ابتکار از او گرفته شده است.

در بیان دیگر آن حضرت می فرماید:

«من زقّ وجهه زقّ علمه؛(5) کسی که کمرو باشد دانایی و دانش او هم اندک خواهد بود.»

دانش پژویی که توانایی و روی پرسش و سؤال از استاد را نداشته باشد پیشرفت چشمگیری نخواهد داشت. علم دانش با گفتگو و پرسش و پاسخ بالنده می شود و ژرفا پیدا می کند، دانش آموز و یا دانشجوی کم رو بسیاری از مجهولاتش بی پاسخ می ماند و در نتیجه علم و دانش او پرورش لازم را پیدا نمی کند.

البته حیاء و شرمی که ریشه عقلانی داشته باشد زیبا و زیبنده انسان خداباور است به همین جهت در روایات دینی حیاء به دوگونه تقسیم شده است، رسولخدا(ص) فرمود:

«الحیاء حیاءان حیاء عقلٍ و حیاء حمقٍ فحیاء العقل العلم، و حیاء الحمق الجهل؛(6) حیاء دوگونه است حیای ناشی از خرد و حیای برخاسته از نابخردی، حیای خرد دانش است و حیای نابخردانه جهل و نادانی.»

انسان عاقل و خردمند خود را در محضر خدا می بیند و از قانون شکنی و عبور از محرمات الهی و شکستن مرزها و حدود دینی، پرهیز می کند و با پاکی و پروا داشتن از هرگونه بی پروایی و بی تقوایی دوری می گزیند و می داند که در برابر هر گناهی چندین چشم تیزبین در عالم هستی او را رَصَد می کنند از این رو حریم می گیرد و حرمت قوانین و فرامین الهی را رعایت می کند و از هرگونه زشتی و رذیلت خود را مصون و محفوظ نگه می دارد. این نتیجه حیای خردمندانه انسان مؤمن است.

اما کسی که لباس شرم و حیا را دریده است گمان می کند که دیده هشیار و بیداری نیست و گاهی به خیال خام خویش گوشه خلوتی پیدا می کند و گناه می کند، غافل از آن که:

آفرینش همه تنبیه خداوند دل استدل ندارد هر آنکس که ندارد به خداوند اقرار

این همه نقش عجیب بر در و دیوار وجودهر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

رسولخدا(ص) فرمود:

«از مثل های پیامبران جز این سخن مردم بر جای نمانده است: وقتی حیا نداشتی هر کاری می خواهی بکن.»(7)

این هشدار جدی است، یعنی اگر کسی بی حیا و پرده در شد و از خدا و خلق شرم نکرد در لبه پرتگاه است و هر آن ممکن است سیل او را به کام خود فرو ببرد و نابود سازد.

حیاء لباس اسلام

از رسولخدا(ص) چنین نقل شده است که فرمود:

«الاسلام عریانٌ و لباسه الحیاء؛(8) اسلام برهنه است و حیاء پوشش آن است.»

"لباس ظاهری" برای انسان چند خاصیت دارد:

الف: عورت و عیب های جسمی انسان را می پوشاند.

ب: حافظ و نگهدارنده بدن از آسیب هاست.

ج: نزدیکترین چیز به بدن لباس است.

د: در برابر سرما و گرما به انسان کمک می کند.

هـ: اصولاً لباس مایه زینت و زیبایی اندام است.

دین وایمان و اسلام هم لباسی دارد که همه این آثار بر او بار می شود و آن شرم وحیاء است. شرم و حیاء عیوب باطنی انسان را می پوشاند، انسان را در برابر آسیبها و آفتها محافظت می کند، نزدیکترین صفت فضیلت که سرآمد همه فضیلتها به شمار آمده است "حیاء" است.

حیاء یک ارزش و زینت برای انسان است، عامل بازدارنده از ارتکاب بی پرواییها بشمار می رود. از این رو باید گفت: حیاء یک صفت وجودی است نه عدمی، حیاء حالت انفصال نفسانی نیست که از ضعف و سستی و بی ارادگی انسان حکایت کند، بلکه حیاء یک حالت فعال در وجود آدمی است که در رفتار او تجلّی و تبلور پیدا می کند، انسان با حیاء شخصیت انسانی و اجتماعی خود را به نمایش می گذارد.

به همین جهت اسلام از او به عنوان "لباس" نام برده یعنی هم عامل بازدارنده است و هم عامل زینت بخش، آراستگی انسان در فضای ارزشها در درجه اول به وسیله حیای او به دست می آید.

انسان با حیاء با رفتار خود شخصیت ایمانی و الهی خود را نشان می دهد و عقل و خرد خود را به اثبات می رساند:

علی(ع) فرمود:

«اَعقَلُ النّاسِ اَحیاهُم؛(9) خردمندترین انسانها با شرمترین آنهاست.»

و باز فرمود:

«اَلحَیاءُ سَبَبٌ الی کُلِّ جَمیل؛(10) شرم وسیله رسیدن به هر زیبایی و نیکی است.»

و در یک سخن، به فرمایش علی(ع):

«اَلحَیاءُ مِفتاحُ کُلِّ خَیر؛(11) شرم کلید همه خوبیهاست.»

آثار و پی آمد بی حیایی

در نقطه مقابل شرم و حیاء، بی پروایی و بی حیایی است. انسانی که حیاء ندارد هیچ دست اندازی در برابر خود نمی بیند، مرکب شهوات او لجام گسیخته است و او را به پیش می برد، هیچ مانعی و رادعی برای خود نمی بیند، به قول معروف: "به ترس از کسی که از خدا نمی ترسد" کسی که حریم حرمت خدای جهان را نگه نمی دارد از او باید ترسید، اعتماد و اطمینان به او کاری نابخردانه است، پیامبر بزرگوار اسلام در یک هشدار جامع به جامعه اسلامی خطر بی حیایی و بی تعهدی و بی تفاوتی را این گونه گوشزد نموده است:

«کیف بکم اذا فسد نساؤکم و فسق شبابکم و لم تأمروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنکر؟ قیل له: و یکون ذلک یا رسول اللّه؟ قال: نعم و شرّ من ذلک، و کیف بکم اذا امرتم بالمنکر و نهیتم عن المعروف؟ قیل: یا رسول اللّه و یکون ذلک؟ قال: نعم و شرٌّ من ذلک. وکیف بکم اذا رأیتم المعروف منکراً و المنکر معروفاً؛(12) چگونه باشید آن گاه که زنانتان فاسد شوند و جوانانتان بدکاره گردند و امر به معروف و نهی از منکر نکنید؟ گفتند: ای پیامبر خدا آیا این ممکن است؟ فرمود: آری و از این بدتر نیز توان بود. چگونه باشید آنگاه که به کارهای زشت دستور دهید و از کارهای نیک مردم را بازدارید؟ گفتند: آیا ممکن است؟ فرمود: آری بدتر از آن این که نیک را زشت و زشت را نیک انگارید.»

"فاسق و فاسد" به کسی گفته می شود که از پوسته اسلام خارج شود. اگر کسی در رفتار از چارچوب شریعت محمدی(ص) بیرون رفت و حکم و قانون الهی را نپذیرفت و به آن پایبندی نشان نداد، قرآن به او سه لقب داده است "ظالم"(13) و "کافر"(14) و "فاسق"(15).

بنابراین انسان بی حیاء در گام اول به خویشتن ستم می کند و در گام دوم از راه درست و راست دین خارج می شود و در سومین گام در ردیف کافران و بی دینان قرار می گیرد، از این رو در روایات آمده است که امام صادق(ع) فرمود:

«لا ایمان لمن لاحیاء له؛(16) ایمان ندارد کسی که حیاء ندارد.»

رسولخدا(ص) فرمود: «...من حرم الحیاء فهو شرٌّ کلّه؛(17) آن که از (نعمت) حیاء محروم شد تمام وجودش شر و بدی است.»

اگر سیل بند شکسته شد خطر آب گرفتگی و تخریب قطعی و حتمی است، حیاء سیل بند مستحکمی است در برابر شرور و گناهان، اگر کسی حیاء را از دست داد گویا این سد شکسته شد و خطر نابودی نزدیک گردید.

علی(ع) فرمود: «الحیاء یصدّ عن فعل القبیح؛(18) شرم و حیاء مانع زشتکاری است.»

اگر این مانع برداشته شد زشتی ها و پلشتی ها در زندگی اجتماعی یکی پس از دیگری خود را نشان خواهد داد.

کم حیایی در زنان

حیاء به عنوان یک صفت ارزشی و یک فضیلت اخلاقی در رفتار هر کسی جلوه کند زیباست ولی پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«الحیاء حسن ولکنّ فی النّساء احسن؛(19) شرم خوب است ولی در زنان خوبتر و زیباتر است.»

به گفته یکی از دانشمندان اسلامی:

«گرچه این خصلت، اختصاص به زنان ندارد ولی زن سهم بیشتری در این باره دارد، زنی که با حیاست در کردار،گفتار، تصمیم گیریها، در محل کار، محل تحصیل،منزل و در زندگی دارای وقار، نجابت، متانت، شایستگی، و انضباط ویژه ای است که وی را از دیگران متمایز می سازد. در نتیجه می نمایاند که این زن از اصالت و شخصیت و نیز از عفت و پاکدامنی بیشتری برخوردار است... .»

ویل دورانت می گوید: «جنگ زنان عاقل با گریز و شرم رویی است، شرم رویی نوعی عقب نشینی مدبّرانه است که از ترس و پاکی می زاید و با لطف و زرنگی گسترش می یابد.»(20)

به همان نسبت که شرم و حیاء در زنان نشانگر شخصیت متین آنها به شمار می رود، بی حیایی و پرده دری نشان دهنده سبکی و بی شخصیتی آنان است. ویل دورانت می گوید:

«زنان بی شرم جز در موارد زودگذر، برای مردان جذاب نیستند خود داری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است؟ اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می کردند توجه ما به آن جلب می شد ولی "رغبت و قصد" به ندرت تحریک می شد.

مرد جوان به دنبال چشمان پرحیاست و بی آن که بداند حسّ می کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقّت عالی خبر می دهد، حیاء پاداشهای خود را پس انداز می کند و در نتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا می برد.»(21)

در منابع دینی نیز به این نکته اشاره شده و نسبت به کم حیایی و بی حیایی زنان هشدارهای لازم داده شده است، حاصل آن این است که: اگر در جامعه دینی زنان از حیاء و شرم لازم برخوردار نباشند آن جامعه در حال انفجار خواهد بود و زود یا دیر کیفر اعمال خود را خواهد دید.

استعمارگران و استکبار گستران عالم نیز از این کانال جوامع اسلامی را تهدید می کنند و زمینه سقوط آنان را فراهم می سازند، بهترین نمونه عینی این واقعیت را باید در سقوط کشورهای اسلامی "اندلس" دید که چگونه با رواج و گسترش بی عفتی و بی حیایی و آلوده کردن جوانان به فساد و بی بند و باری دشمن به اهداف شوم خود رسید و کشور اسلامی با سابقه چندین ساله را به کام فساد و تباهی فرو برد و غیرت ها را همراه منابع طبیعی آنان به غارت برد.

امام صادق(ع) درباره حساسیّت حیاء و بی حیایی در رابطه با زنان فرمود:

«اَلحَیاءُ عَشرَةُ اَجزاءِ، تِسعَةٌ فِی النِّساءِ وَ واحِدٌ فِی الرِّجالِ. فَأِذا حاضَتِ الجارِیَةُ ذَهَبَ جُزءٌ مِن حیائِها، فَأِذا تَزوّجَت ذَهَبَ جُزءٌ فَأِذا اَفرَغَت ذَهَبَ جُزءٌ، فَأِذا وَلَدَت ذَهَب جُزءٌ، وَ بقی لها خمسة اجزاءٍ، فَأن فَجَرت ذَهَبَ حَیاءُها کُلُّه وَ اِن عَفَّت بَقِی خَمسةُ اجزاءٍ؛(22) شرم و حیاء ده جزء دارد که نه جزء آن در زنان و یک جزء آن در مردان است. هنگامی که زن نخستین خون رگلی خود را دید یک جزء از حیای او از بین می رود. به هنگام ازدواج جزء دیگر و در زمان زناشویی بخش دیگر از بین می رود، و به هنگام زایمان هم جزء چهارم حیاء از میان می رود و پنج جزء دیگر آن باقی می ماند، که اگر زن به فحشاء و گناه روی بیاورد آن پنج جزء یک جا از او رخت بر می بندد و اگر عفت و پاکدامنی را پیشه خود سازد آن پنج جزء باقی می ماند.»

این بود نگاهی دیگر به یکی از هشدارهای مهم اجتماعی از نگاه دین و آیین محمّدی(ص) امید آن است که جامعه اسلامی به ویژه زنان و دختران مسلمان درّ گرانمایه حیاء و حجاب را پاسدارند و از پرده دری و بی حیایی به عنوان یک بیماری واگیر اجتماعی بپرهیزند تا سپهر معنویت و انسانیت فراگیر گردد و دیو رذیلت و وقاحت از کوی و برزن رخت بربندد.

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

23. غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج 2، ص 212.

24. مفردات راغب واژه "حیاء".

25. تفسیر تسنیم.

26. میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه، ج 3، ص 1356.

27. همان.

28. مدرک پیشین.

29. همان مدرک، ص 1358.

30. نهج الفصاحه.

31. میزان الحکمة، ج 2، ص 1352.

32. همان.

33. همان.

34. تحف العقول، ص 35.

35. و 36. و 37. سوره مائده، آیات 45، 44، 47.

38. میزان الحکمه، ج 3، ص 356.

39. تزکیة النفس، ج 1، شفیعی مازندرانی، واژه حیاء.

40. میزان الحکمة، ج 3، ص 1354.

41. نهج الفصاحه، واژه (حیاء)، حدیث 2006.

42. تزکیة النفس، شفیعی مازندرانی، ج 1، ص 190 ـ 189.

43. لذات فلسفه، ویل دورانت، ص 132.

44. تزکیة النفس، شفیعی، ص 192.


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 19 دی 1393برچسب:بی شرمی,پلدختر,سایبری, توسط شهید همت
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد