مفاسدی که درآستانه انقلاب حضرت مهدی (ع) فراگیر می شود، بسیاراست .امام صادق (ع)در روایتی ، نوع مفاسدی که در آخرالزمان رایج می شود وبعضی از آن ها جنبۀ اجتماعی و سیاسی ، وبعضی جنبه اخلاقی دارد راپیش بینی کرده است .حضرت می فرماید:

 

1) آن گاه که دیدی حق مرده واهل حق از میان رفتند.

 2) ستم همه جا را فراگرفته است.

 3) قرآن فرسوده شده ،وبدعت هایی از روی هوا وهوس در مفاهیم آن آمده است .

 4) دین بی محتوا شده ،همانند ظرفی که آن را واژگون می سازند .

 5) اهل باطل بر اهل حق بزرگی می جویند .

 6) ودیدی که شر آشکار است واز آن نهی نمی شود ،وهر که کار زشت انجام دهد ،معذورش می دارند.

7) فسق آشکارگردیده و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می کنند .

 8) شخص مومن ،سکوت اختیار کرده و سخنش را نمی پذیرند .

 9) شخص فاسق دروغ می گوید، و کسی دروغ و افترایش را بر او باز نمی گرداند.

 10) بچۀ کوچک ،مرد بزرگ را خوار می شمارد.

 11) پیوند خویشا وندی بریده می شود .

 12) هر که را به کار بد بستایند ،خوشحال می گردد.

 13) پسر بچه همان می کند که زن می کند .

14ـ زنان با زنان تزویج می نمایند.

 15) مداحی و چاپلوسی فراوان شده است.

 16) مرد،مال خود را درغیر راه خدا خرج می کند و کسی از او جلو گیری نکند.

 17) چون شخص مومنی را بینداز کوشش و تلاش او به خدا پناه برد.

 18) همسایه ،همسایه خود را اذیت میکند ومانعی برای او در این کار نبا شد .

 19) کافر خوشحال است ،از آن چه درمومن می لیند وشاد است از این که در روی زمین فساد و تباهی بیند .

 20) آشکارا شراب بنوشند ، و برای نوشید نش گرد هم آیند ، کسانی که از خدای عزوجل نمی ترسند .

21) امر به معروف کننده خوار است .

 22) فاسق در آن چه خدا دوست ندارد ، نیرومند و ستوده است.

 23) اهل قرآن و هر که آنان را دوست دارد ، خوار است.

 24) راه خیر بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.

 25) خانۀ کعبه تعطیل شده و و دستور به ترک آن داده می شود.

 26) مرد به زبان می گوید ، آن چه را که عمل به آن نمی کند.

 27) مردان خود را برای استفاده مردان فربه می کنند و زنان برای زنان.

 28) زندگی مرد از پس او اداره می گردد و زندگی زن از فرج او.

 29) زنان مانند مردان برای خود انجمن ها ترتیب می دهند.

 30) در میان فرزندان عباس کارهای زنانگی آشکار گشته ( و خود را مانند زنان زینت می کنند ، همان طور که زن برای جلب نظر شوهرش خود را آرایش می کند ).

 31) به مردها پول می دهند که با آن ها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند.

 32) شخص متمول از شخص با ایمان عزیزتر است.

 33) رباخواری آشکار است و رباخوار مورد ملامت قرار نمی گیرد.

 34) زن ها به عمل زنا افتخار می کنند.

 35) زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری می کند.

 36) بیشترین مردم و بهترین خانه ها آن باشد که به زنان در هرزگی شان کمک می کنند.

 37) مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار می گردد.

 38) بدعت و زنا آشکار می گردد.

 39) مردم به شهادت ناحق اعتماد می کنند.

 40) دستورات دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر می گردد.

 41) حلال تحریم شود و حرام مجاز.

 42) مردم چنان در ارتکاب گناه جری شده اندکه منتظر رسیدن شب نیستند.

 43) مؤمن نمی تواند کار بد را نکوهش کند ، جز با قلب.

 44) مال کلان در راه غضب الهی خرج می شود.

 45) زمامداران به کافران نزدیک می شوند و از نیکان دوری می گزینند.

 46) والیان در داوری رشوه می گیرند.

 47) پست های حسّاس دولتی به مزایده گذارده می شود.

 48) مردم با محارم خود نزدیکی می کنند.

 49) به تهمت و سؤظن مرد به قتل می رسد.

 50) مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می کند و مال و اموالش را در اختیار او می گذارد.

 51) مرد به خاطر آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار می گیرد ( که چرا با مردان آمیزش نمی کند ).

 52) مرد از کسب زنش از هرزگی نان می خورد و آن را می داند و به آن تن می دهد.

 53) زن بر مرد خود مسلّط می شود ، و هر کاری را که مرد نمی خواهد انجام می دهد ، و به شوهر خود خرجی می دهد.

 54) مرد ، زن و کنیزش را ( برای زنا ) کرایه می دهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در می دهد.

 55) سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار می گردد.

 56) قمار آشکار می گردد.

 57) شراب را بدون مانع علناً می فروشند.

 58) زنان مسلمان خود را در اختیار کافران می گذارند.

 59) لهو و لعب آشکار می گردد و کسی که از کنار آن عبور می کند از آن جلوگیری نمی کند ( و کسی جرأت جلوگیری را ندارد ).

 60) مردم شریف را خوار می کند ، کسی که مردم از تسلّط و قدرتش ترس دارند.

 61) نزدیکترین مردم به فرمانروایان کسی است که به دشنام گویی ما خانواده ستایش شود.

 62)هر کس ما را دوست دارد ، دروغ گویش می دانند و شهادت او را نمی پذیرند.

 63) بر گفتن حرف زور و ناحق مردم با همدیگر رقابت می کنند.

 64) شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران می آید و در عوض ، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است.

 65) همسایه ، همسایه را گرامی می دارد از ترس زبانش.

 66) حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل می کنند.

 67) مساجد طلاکاری می شود.

 68) راستگوترین مردم پیش آن ها ، مفتریان دروغگو می باشند.

 69) شر و سخن چینی آشکار می گردد.

 70) ستمکاری شیوع یافته.

 71) غیبت را سخن نمکین می شمارند و مردم همدیگر را بدان مژده می دهند.

 72) برای غیر خدا به حج و جهاد می روند.

 73) سلطان به خاطر کافر ، مؤمن را خوار می کند.

 74) خرابی و ویرانی بیش از عمران و آبادی است.

 75) زندگی مرد از کم فروشی اداره می شود.

 76) خونریزی را آسان می شمارند.

 77) مرد برای غرض دنیایی ریاست می طلبد و خود را به بد زبانی مشهور می سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند.

 78) نماز را سبک می شمارند.

 79) مرد مال بسیار دارد ، ولی از وقتی که آن را پیدا کرده زکات آن را نپرداخته است.

 80) قبر مرده ها را می شکافند و آن ها را می آزارند و کفن هایشان را می فروشند.

81) آشوب بسیار می شود.

82) مرد روز خود را به نشئه ( شراب ) به شب می برد و شب را به مستی صبح می کند.

83) با حیوانات عمل زشت انجام می دهند.

84) حیوانات همدیگر را می درند.

85) مرد به مصلی می رود ، ولی چون بر میگردد جامه در تن ندارد.

 86) دل مردم سخت و چشمانشان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین می آید.

 87) کسب های حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت می کنند.

 88) نماز خوان برای ریا و خودنمایی نماز می خواند.

 89) فقیه برای غیر دین فقه می آموزد و دنیا و ریاست طلب می کند.

 90) مردم دور کسی را گرفته اند که قدرت دارد.

 91) هر کس روزی حلال می جوید ، مورد سرزنش قرار می گیرد و جویندۀ حرام ، مورد ستایش و تعظیم است.

 92) در مکّه و مدینه کارهایی می کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آن ها را از این اعمال زشت باز نمی دارد.

 93) آلات لهو و لعب ( حتی ) در مکّه و مدینه آشکار می گردد.

 94) مرد سخن حق می گوید و امر به معروف و نهی از منکر می کند؛ دیگران او را نصیحت می کنند و می گویند: این کار بر تو لازم نیست.

 95) مردم به همدیگر نگاه می کنند و به مردم بدکار اقتدا می نمایند.

 96) راه خیر به کلّی خالی است و کسی از آن راه نمی رود.

 97) مرده را به مسخره می گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نمی شود.

 98) هر سال بدعت و شرارت بیشتر می شود.

 99) مردم و انجمن ها پیروی نمی کنند مگر از توانگران.

 100) به فقیر چیزی می دهند ، در حالی که به او می خندند و برای غیر خدا به او ترحم می نمایند.

 101) نشانه های آسمانی پدید می آید ، ولی کسی از آن هراس ندارد.

 102) مردم در حضور جمع همانند بهائم مرتکب اعمال جنسی می شوند و هیچ کس از ترس ، کار زشت را انکار نمی کند.

 103) مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج می کند ، ولی در مورد اطاعت خدا از کم هم دریغ می ورزد.

 104) آزار به پدر و مادر آشکار می گردد و مقام آن ها را سبک می شمارند و حال آن ها در پیش فرزند از همه بدتر باشد ، و از این که به آن ها افترا زده شود ، خوشحال می شوند.

 105) زن ها بر حکومت غالب گشته و پست ها ی حسّاس را قبضه می کنند ، و کاری پیش نمی رود ، جز آن چه طبق دلخواه آنان باشد.

 106) پسر به پدر خود افترا می زند و به پدر و مادر خود نفرین می کند و از مرگشان خوشحال می شود.

 107) اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ مرتکب نشده باشد ، مانند هرزگی یا کم فروشی یا انجام کار حرام یا میخوارگی ، آن روز غمگین است و خیال می کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بیخود تلف شده است.

 108) سلطان موّاد غذایی را احتکار می کند.

 109) حق خویشاوندان پیامبر ( خمس ) به ناحق تقسیم می شود و بدان قمار بازی می کنند و میخوارگی می نمایند.

 110) با شراب مداوا می کنند و بدان بهبودی می جویند.

 111) مردم در مورد ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی عقیدگی یکسان می شوند.

 112) منافقان و اهل نفاق سر و صدایی دارند و اهل حق بی سر و صدا و خاموشند.

 113) برای اذان گفتن و نماز خواندن مزد می گیرند.

 114) مسجدها پُر است از کسانی که ترس از خدا ندارند و برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد می آیند و در مساجد ، از شراب مست کننده توصیف می کنند.

 115) شخص مست که از خرد تهی گشته بر مردم پیش نمازی می کند و به مستی او ایراد نمی گیرند و چون مست گردد ، گرامیش می دارند.

 116) هر که مال یتیمان را بخورد ، شایستگی اورا می ستایند.

 117) قضات به خلاف دستور خدا داوری می کنند.

 118) زمامداران از روی طمع خیانتکاران را امین خود می سازند.

 119) میراث ( یتیمان ) را فرمانروایان به دست افراد بدکار و بی باک نسبت به خدا داده اند ، از آن ها حق و حساب می گیرند و جلوی آن ها را رها می سازند تا هر چه می خواهند انجام دهند.

 120) بر فراز منبرها مردم را به پرهیزکاری دستور می دهند ، ولی خود گوینده به آن دستور عمل نمی کند.

 121) وقت نمازها را سبک می شمارند.

 122) صدقه به وساطت دیگران به اهل آن می دهند و به خاطر رضای خدا نمی دهند ، بلکه از روی درخواست مردم و اصرار آن ها می پردازند.

 123) تمام هَمّ و غَمّ مردم شکم و عورتشان است. باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند.

 124) دنیا به آن ها روی آورده است.

 125) نشانه های حق مندرس گشته است.

{ روضه کافی ، حدیث 7 ، ص36 و 42}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:مفاسد,اخر,اخرالزمان,موعود, توسط شهید همت

 

ندای آسمانی  

در روایات از دعوت به باطل تعبیر به « صیحه زمینی » و از دعوت به حق ، تعبیر به «صدای آسمانی » شده است.

امام صادق (ع) درباره «صحیحه آسمانی » که ازنشانه های حتمی ظهور است می فرماید :« در ابتدای روز ، گوینده ای در آسمان ندا می دهد:آگاه باشیدکه حق با علی و شیعیان اوست . پس از آن در پایان روز ، شیطان ـ که لعنت خدا بر او باد ـ از روی زمین فریاد می کندکه حق با عثمان و پیروان اوست . پس دراین هنگام، باطل گرایان به شک می افتد».

هم زمان با شنیده شدن صدای آسمانی و یا کمی پس از آن ، در روی زمین نیز صدایی شنیده می شود . ندا دهنده شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می خواند و می کوشد با ایجاد تردید در مردم ، آن ها را از حمایت مهدی (ع) و اجابت دعوت آسمانی باز دارد .

{ بحارالانوار ، ج52 ، ص 288}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:ندا,ندای,اسمان,اسمانی,صدا,زمین, توسط شهید همت

سید هاشمی واقعیّت دارد؟

پدیدار شدن پرچم « هاشمی » از علایم غیر قطعی برای ظهور امام مهدی (ع) است . در روایات متعددی یاد و نام «سید هاشمی » به میان آمده است و از مجموع آن ها استفاده می شود که : او مردی از بنی هاشم و از نسل پیامبر خدا (ع) است . در اوج جوانی است و در دست راست او خالی ست و از خراسان حرکت و جنبش خویش را آغاز می کند . روایات در بارۀ ریشه و نسب سید هاشمی دارای دو پیام است . برخی او را «حسنی» و برخی «حسینی» معرفی می کنند . از مسایل قطعی این است که او شیعه و پیرو خاندان وحی و رسالت است. به عقیدۀ خود پایبند و استوار و دارای نفوذ گسترده و محبوبیّت در دل ها است . امام باقر (ع) فرمودند :«در واپسین حرکت تاریخ ، جوانی از بنی هاشم که به دست راست او خالی است با پرچم های بر افراشته و سیاه رنگ از سوی خراسان می آید . پیشاپیش او شعیب بن صالح است و او با جنبش سفیانی پیکار می کند و آنان را شکست می دهد . حضرت علی (ع) نیز در خطبه « بیان » فرمود : « مردی از فرزندان حسن (ع) با دوازده هزار سوار مجهز به دانش و ایمان و سلاح به حضرت (ع) می پیوند ند و همه امکانات را تسلیم حضرت می کند و سپاه خویش را تحت پرچم مهدی (ع) و فرماندهی او قرار می دهد . سید ها شمی اندکی پیش از قتل نفس زکیه در مکهّ ، و همزمان با روزگاری که سپاه سفیانی در عراق است ، به شهادت می رسد.

{موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص418}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,هاشمی,سید هاشمی,هاشم, توسط شهید همت

 

سید خراسانی کیست؟؟؟

اندکی پیش از ظهور حضرت ، در میان ایرانیان ، شخصی با عنوان سید خراسانی ظاهر شده که رهبری سیاسی مردم را به عهده می گیرد و شعیب بن صالح نیز رهبری نظامی را و ایرانیان تحت رهبری این دو تن ، نقش مهمی را در حرکت ظهور آن حضرت ایفا می کنند. سید خراسانی و شعیب جنگ را در مرزهای ایران ، ترکیه و عراق هدایت می کنند و نیروهای مستقر در شام ، خود را به پیش رانده و در همان زمان ، از دو جناح عراق و شام ، آمادۀ پیشروی بزرگ به سوی فلسطین و قدس می شوند.

 

 

 

پیرامون شخصیت سید خراسانی ، سؤال های زیادی مطرح است. از مهم ترین ها این است که آیا مراد از خراسانی در روایات ، فرد معیّنی است و یا این که تعبیر از رهبر ایران است که در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) وجود خواهد داشت؟ روایات به روشنی دلالت دارد بر این که آن شخصیّت از ذریّه امام مجتبی(ع) و یا امام حسین(ع) است و از او به عنوان هاشمی خراسانی یاد شده است و صفات جسمی وی را که دارای صورتی نورانی و خال بر گونۀ راست و یا دست راست دارد ، بیان کرده است. امّا روایاتی که در منابع حدیث درجۀ اوّل شیعه ـ مانند غیبت نعمانی و طوسی ـ در خصوص این شخص وارد شده است ، احتمال دارد ایشان را به یاور خراسانیان و یا رهبر اهالی خراسان و یا فرماندۀ لشکر خراسان تفسیر کرد. زیرا این روایات تعبیر به «خراسانی» تنها نموده نه هاشمی خراسانی ، امّا مجومعۀ قرائن موجود ، پیرامون شخصیّت او دلالت دارد که مشخص است وی همزمان با خروج سفیانی و یمنی ظاهر می شود و نیروهای خود را به سوی عراق اعزام می دارد که سپاهیان سفیانی را شکست می دهند. نسبت ایشان به خراسان به این معنا نیست که حتماً اهل استان خراسان فعلی باشد ، چون در صدر اسلام ، نسبت دادن به خراسان به مشرق زمین اطلاق می شده است که شامل ایران و سایر مناطق اسلامیِ متّصل به آن که امروز تحت اشغال شوروی است ، می شود. بنابراین شخص خراسانی اهل هر منطقه ای که از این محدوده باشد ، نسبت او به خراسان صحیح است ، چنان که از منابع درجه اول حدیثی شیعه استفاده نمی شود که او سیّد حسنی و یا حسینی است؛ آن گونه در منابع روائی برادران اهل سنت به آن تصریح شده است. سیّد خراسانی ، آخرین شخصی است که پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) بر ایران حکومت کرده و یا معاصر با آخرین فردی است که فرمانروای ایران خواهد بود.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص416}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,خراسانی,سید خراسانی, توسط شهید همت

 

خروج سید حسنی از نشانه هایی است که در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (ع) رخ می دهد. خروج سید حسنی با یارانش برای یاری آن حضرت است . «سیدحسنی» جوان خوش صورتی است که از طرف دیلم و قزوین خروج می کند و با صدای بلند فریاد می زند که به فریاد قایم آل محمد (ص) برسید که از شما یاری می طلبد.

 

این سید حسنی ظاهراً از فرزندان امام حسن مجتبی می باشد. او از مکان خود تا کوفه را از لوث وجود کافران پاک می کند . چون با اصحاب خود وارد کوفه می شود ، به او خبر می دهند که حضرت حجت (ع) ظهور کرده و از مدینه به کوفه تشریف آورده است . پس با اصحاب خود ، خدمت آن حضرت مشرفّ می شود و از آن حضرت مطالبۀ دلایل امامت و مواریث انبیا را می نماید . او می داند که مهدی (ع) بر حق است ، ولکن مقصودش این است که حقیقت امام را بر مردم و اصحاب خود ظاهر نماید . پس آن حضرت دلایل را برای او ظاهر می کند . وقتی سید حسنی یقین به صدق امام پیدا می کند ، می گوید : اللّه اکبر! دستت را بده تا با تو بیعت کنم . با آن حضرت بیعت می کند و به پیروی از او ، سپاهش نیز بیعت می کنند .

{ فرهنگ موعود ، حسین کریمشاهی ، ص 130}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سید,حسن,حسنی,امام زمان, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:فرق,عبادت,تفاوت,عاشق,عاشقی,عادت, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:مادر,شهید,شهدا, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:شعر,عکس,پریشان, توسط شهید همت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:حسین,جدا,گندم ری,مبادا,عکس, توسط شهید همت

 

مرا دوباره
به آن روز های خوب ببر
سپس رها کن و برگرد
من نمی آیم...

 

دویدم و دویدم

به کربلا رسیدم

کنار چشمه آب

یه مشک خالی دیدم


مشک دادم به چشمه

چشمه به من آب داد

آب و دادم به زمین

زمین به من لاله داد

لاله به رنگ خونه

تو گوش من می خونه

*********

حسین حسین غریبه

تشنه ولی شهیده

حسین حسین حسین جان

حسین حسین حسین جان 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 2 بهمن 1393برچسب:عزاداری,امام حسین,خالصانه,خالصانه ترین عزاداری, توسط شهید همت
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد