منم عمار همون بچه بسیجی

زخاک فکه و فاو و دوئیجی 
همون سینه زنی که میره هیئت
کلاس عشق بازی با ولایت
همونی که شنیده این عمار
دلش آتیش گرفته از غم یار
نوشته نامه ای از جان به جانان
به نام حق تعالی رب منان
سلام مولای من سید علی جان
سلام ای رهبرم ای قلب ایران
سلام ای قوت دلهای خسته
بگو مولا دلت از چی شکسته ؟
بگو آقا که دل ها بی قراره
چشا رو گونه ها شبنم می کاره
بگو آقا فقط با یک اشاره
که غصه دلامون رو کرده پاره
فدایی ات من عمار آقا
هزاران در هزاران بار آقا
فقط کافی ست لب برگشایی
بتازم یک تنه در هر شعاعی
چنان جنگم ز عشقت تا شهادت
که صد لیلی برن بر تو حسادت


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 21 اسفند 1393برچسب:, توسط شهید همت


عنوان: دیوان محتشم کاشانی

نویسنده: محتشم کاشانی

مترجم: -

تعداد صفحات: 422

زبان: فارسی

نوع فایل: PDF

حجم: 3.48 مگابایت

 


توضیحات:
مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم هجری و هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.محتشم از پیروان مکتب وقوع و از مهمترین شاعران مرثیه‌سرای شیعه است. ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف‌ترین مرثیه‌ برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.



دانلود با لینک مستقیم:


پسوورد: www.readbook.ir

(دقت کنید همه ی حروف کوچک وارد شود)


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 4 بهمن 1393برچسب:دیوان,محتشم,کاشانی,اشعار,شعر, توسط شهید همت
 

 
دعـــــــــای تـــوســـــــــل

دعای توسل شهید تورجی زاده ، در گلستان شهدای اصفهان 1
 

 

مصاحبه با شهید تورجی زاده و بیان خاطرات

مصاحبه با شهید تورجی زاده 25 آذر 65 در اردوگاه عرب/معرفی،مدت زمان حضور درجبهه

بیان خاطره شهید تورجی زاده...

مصاحبه با شهید تورجی زاده / روحیه رزمندگان در مقابل متجاوزین چگونه است؟

روضه -فقط باذکر یامهدی توانستیم مقاومت کنیم - شهید تورجی زاده

دعـــــــــای کـــمـیـــــــــل

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «1»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «2»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «3»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «4»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «5»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «6»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «7»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «8»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «9»

دعای کمیل با نوای شهید تورجی زاده «10»


کلیک کنید: مجموعه صوتی اول/ صحبتها ، مداحی ،دعا با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده

 

منبع: وبلاگ شهید محمد رضا تورجی زاده


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 بهمن 1393برچسب:صوت,شهید,دلنشین,حضرت زهرا, توسط شهید همت

جانبازربذه نشین

حکایت درد حکایت غربت نشینی
نویسنده: احمد فرهنگ - ۱۳٩٠/۸/٢۵

 

به اصرار دخترم خاطراتی را برایتان تقدیم می کنم که برای حقیر بسیار سوزناک و یاد فراق یاران را تازه میکند ولی چکنم که باید یادی از فراموش شدگان میکردیم اینک حکایت ((دستمال اشک مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را که برای خوددارای عنایات ویژه))است تقدیم میکنم امید است  مورد قبول واقع شود وبیاد این شهیدان فاتحه ای قرائت شود .   

سردارشهید قاسم هاشمزاده هریسی  سردارشهید محمود دولتی . سردارشهید مسعود نیک کرد . سردار شهید محمد بالاپور

گردان قدس لشکر 31 عاشورا تقریبا گردان گمنامی برای رزمندگان عاشوراست ولی این گردان در خود سرداران بزرگی را جای داده بود ازجمله آنان سرداران شهید صادق فعله آذری ؛ قاسم هریسی ؛ حاج رحیم امینی ؛ مسعودنیک کرد ؛ محمود دولتی ؛ رحمان تصمیمی(دائی) ؛ حسن کربلائی ؛ حبیب مسکینی ؛ سید احمد موسوی ؛ ناصر طاحونی ؛ حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدمجتبی ایزدخواه و ...... که وجودشان درهرلشکری نعمتی بزرگ محسوب می شدند وهریک درجای خویش ((یلی)) بودندکه خلاء هریک آز آنان را در جای جای عملیات ها حس کردیم و یاگاهاً هریک بعدها بوجودآوردندگان حماسه های بزرگی در طول8 سال دفاع مقدس شدند !

 

یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد ! برای شادی ارواح مقدس شان صلوات میفرستیم و از آنان برای ادامه راه حسینی شان مددمی جوئیم !  حکایت کانال فکه در عملیات والفجر یک برای خودش هم دلنشین و هم سوزناک برای من جامانده از غافله است .

شهید سید مجتبی ایزد خواه  محل شهادت  عملیات ولفجر یک

حدود 45 روز مانده به عملیات والفجر یک سال 1361 در منطقه عمومی فکه ؛ شرهانی در دزفول که ایام محرم بود شهید بزرگوارحجت الاسلام  حاج سید مجتبی ایزدخواه خلجانی همرزم دیرین ما یک مقداری پارچه سیاه خرید و سپس آن را طوری تقسیم کرد که از یک گروهان نیروبه همه قسمتی رسید و سپس آن شهید بزرگوار فرمود : هنگام عزادرای برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع)اشکهای را با این دستمال پاک کنید که اسباب نجاتمان خواهد بود ! از این دستمال قسمتی هم به بنده حقیر رسید و با محبت پدرانه ای که به حقیر داشتند فرمودند : تو در مصائب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) چشم گریانی داری مواظب اشکهایت باش و آن را با دستمال پاک کن و خوب حفظش کن ! هرروز صبح برنامه زیارت عاشورا را برقرار میکردند و دنیای روحیه برای جمع گردان بودند ! تا اینکه چند روز به عملیات والفجریک مانده بود که ایشان برای نمازصبح که بیدارشدند شادی مضاعفی داشتند بعداز نماز صبح و مراسم زیارت عاشورا از ایشان سئوال کردم که : حاج آقا امروز انرژی مضاعفی گرفته اید مثل اینکه خبریه ؟ فرمودند که : دیشب مادرم حضرت فاطمه زهرا(س)را در خواب دیدم که سرم را به بالین خود گرفته اند و فرمودند : فرزندم چشم انتظارتون هستم که به خون غسل شهادت دهمت ! شهادت نامه مرا مادرم حضرت فاطمه زهرا(س)امضاء فرمودند و شوق و شعف دیدارمادرم را دارم و بسیار خوشحالم . حاج آقا برای شهادت بال بال میزدندتا روز عملیات فرارسید ! از همه حلیت می طلبید . فرمانده گردان قدس(که بعدها همان گردان به نام مبارک حضرت امام حسین(ع)تغییر نام داد)  لشکر 31 عاشورا سردارشهیدمحمدصادق فعله آذری به ایشان گفتند که شما بمانید بعداز عملیات به خط مقدم تشریف بیاورید که نپذیرفتند و مشتاقانه وعارفانه قدم به قتلگاه فکه گذاشتند . آنشب خداوند باب جهاد را برای بندگان مخلص خود گشوده بودو((سفره عندربهم یرزقون))رابرای شهیدان !نزدیک صبح بودکه با انفجارخمپاره60مجروح شدم قدرت حرکتم نبود ولی صدای بچه های مجروح را می شنیدم و زمزمه های عارفانه وعاشقانه شهداء رو که به حضرت مولایمان متوسل شده و عرض ادب میکردند ولی قادر به حرکت نبودم بزحمت خودم روتکان دادم و نیم خیز شدم شهید غفور مولائی در حال مناجات باخدا جام شهادت را سر میکشید شهید ناصر طاحونی جام شهادت رابگورائی نوشیده بودحاج آقا که دشمن کانال را زیر آتش گرفته بود از مجروحین دفاع میکرد تامبادا دشمن نسبت به مجروحین جسارت پیداکند صحنه های زیبائی بوداز فداکاری ودلاوری حاج آقا سید مجتبی ایزدخواه خلجانی !

فکه قتلگاه کربلای ایران

به زحمت توانستم عرق روی پیشیانی و چشمم رو پاک کنم . هوا تازه داشت روشن روشن میشد وتازه کانال قتلگاه خود را نمایان می کرد گوئی صحنه کربلا را به بیننده متجسم می کرد روبروی کانال کمین دشمن قرار داشت که هنوزمقاومت میکرد وباآتش شلیکا و خمپاره 60 دلاوران بسیجی رو گلچین می کرد تازه متوجه شدم که آنچه رو عرق فرض میکردم که از رو جاری بود خون بود نه چیز دیگر ! از پاهایم دیگر مپرسید ! حاج آقا داشت از کانال مقاومت میکرد آنطرف کانال بچه های کمیل بودند که مقاومت میکردند ! هوا روشن شده بودکه دو تانک دشمن به طرف کانال راه افتاد اگر داخل کانال میشدند از روی پیکرمقدس شهداء و مجروحین رد می شدند حاج آقا تنهابود و مقاومت میکردو با آرپی جی قصد شکار تانک ها روداشت خودم رو به زحمتی بود نزدیک کردم تا شاید  بهش کمک کنم خودم روکه روی زمین میکشاندم در میان راه هرچه نارنجک میدیدم بر میداشتم خیلی ازاسارت می ترسیدم .

خدایا کمکم کن که اسارت رو تجربه نکنم خودت میدانی که نمی توانم اسارت رو تحمل کنم ! حاج آقا تازه متوجه شد که من می خواهم خودم رو به ایشان نزدیک کنم که کمک اش کنم فریاد کشید : خون از همه جایت جاریست همون جا بمون تا بیام زخم هایت روببندم ! متوجه شدم که تانک دشمن دارد برای تیر مستقیم خودش رو آماده میکند فریادکشیدم : حاج آقا تانک تیرمستقیم میزنه ! ولی دیر شده بود با صدای انفجاری خودم دوباره مجروح وبیهوش شدم چقدر بیهوش بودم رونمیدونم فقط یادمه تا دوباره که بهوش آمدم ازشدت تشنه گی و زیر آفتاب شدیددردشدیدی را از نواحی سر و چشم و پاها داشتم صدای زمزمه ای مرا بسوی خودمتوجه میکردکه حاج آقا بود که زیارت عاشورا می خواند تانکها بالا کانال قرار داشتند ولی خبری نبود فقط صدای گلوله های رد و بدل شده از طرف کمیل بود که می آمد به طرف صدای حاج آقا تکانی بخود دادم حاج آقا بغل دستم بود از سرش خون شدیدی جاری بود و سینه اش هم شکافته شده بود خواستم حاج آقارو صدا کنم صدا از گلویم خارج نشد تازه متوجه شدم که خون و خاک گلویم و بینی ام را پر کرده است حاج آقا گوئی متوجه بهوش آمدن من و وضعیتم بودند البته شاید آنروز شک داشتم ولی امروز یقین دارم که متوجه وضعیت من بودند با دست خود دستمال اشک خود را به جیب من گذاشتند و فرمودند : این امانت من بشما ! مدتی گذشت ولی شدت تشنگی کلافه ام کرده بود از هر مجروحی صدای ((یاحسین))بلند شده بود ما زیر آتش شدید دشمن وخودی بودیم و تشنگی هم که کلافه ام کرده بود .

یکی از بچه های کمیل نزدیک شد و نشست زخمهای مرا بست و یک کوله پشتی راکنارم قرار داد و دیگری را به پشتم گذاشت که تقریبا اطراف را ببینم یک قمقه آب را کنارم گذاشت من تقریبا این وضعیت ها رو تجربه کرده بودم آب را به دهانم گرفتم و بیرون ریختم سرفه ای شدید کردم خون وخاک بالا آوردم و بیرون ریختم . این عمل روچندین بار انجام دادم تازه نفسم راحت و صدایم باز شده بود صدا زدم : حاج آقا؟ حاج آقا؟  ازحاج آقا جوابی نبود دستم روبطرفش دراز کردم صدای یکی از بچه های بسیجی توجه ام را بهم زد مهدی واعظ بود(بعدها این دلاور در عملیات خیبر به اسارت دشمن در آمد واینک از آزادگان و جانبازان 8 سال دفاع مقدس است .)گفتم : مهدی چه خبر؟ گفت : تکان نخور وضعیتت خوب نیست ما در محاصره دشمن هستیم ! گفتم: مهدی ببین از حاج آقا چه خبر ؟ گفت : حاج آقا کربلائی شده ! توتنها هستی فقط مواظب باش که دشمن پیکرمقدس شهداء رومخدوش نکنه ! کمی برای خودش مهمات از شهدا جمع کرد وکمی هم در کنارم جمع کرد وگذاشت ورفت ! بعد از چند روز که در زیرآفتاب بودیم و بعضی وضعیتها بوجود آمد که معذور از گفتن هستم چشم باز کردم وخودم رادر بیمارستان 250تختخوابی ارتش در تهران یافتم !

تا پایان ظفرمندانه جنگ تحمیلی قدرت فکر کردن به امانت حاج آقا نداشتم ولی بعداز جنگ دوباره تفحض از فکه از استارت زدم و بیادحاج آقا سید مجتبی ایزدخواه خلجانیِ شهید هرروز زیارت عاشورا را آنجا برقرار میکردم وآن دستمال اشک شهید هم همراهم بود که اشکهایم را میهمان می شدبارها به خوابم تشریف فرما میشدند و سفارش میکردند که فقط در اشک ریختن به مصائب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از آن دستمال استفاده کنم و سالها گذشت تا اینکه درخواب فرمودند : قسمتی ازآن دستمال را به فرزندانم بده ! از هرکه می پرسیدم نشانی از خانواده اش نمی یافتم تا اینکه یکی از دوستان جانباز ما روزی از همسایگی باجانبازی بنام ((سیدمرتضی ایزدخواه))کرد و ما هم بوسیله ایشان جویا شده و یافتیم و دستمال را به خانواده ایشان دادم ! بعداز آن هروقت حاج آقای شهید را در خواب رویت کردم فرمودند : تو امانت دار خوبی بودی امانت دار ولایت عظمای فقیه هم باش ! خدایا چنان دستگیرمان باش که فردای قیامت در مقابل شهدا شرمنده نباشیم انشاالله

منبع: ((جانبازربذه نشین))


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:خاطره,جانباز,ربذه, توسط شهید همت

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم                                         
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

فارق از خود شدم و کوس انا الحق بزدم                                          
همچو منصور خریدار سر دار شدم

غم دلدار فکنده ست به جانم شرری                                         
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

در میخانه گشایید به رویم شب و روز                                       
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

جامه زهد و ریا کندم و برتن کندم                                      
خرقه پیر خراباتی و هوشیار شدم

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد                                    
از دم رند می آلوده مددکار شدم

بگذارید که از بتکده یادی بکنم                                   
من که با دست بت میکده بیدار شدم


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت

***بسم رب الشهدا و الصدیقین ***

السلام علیک یا سیدالشهدا ...

کجایند مردان بی ادعا ... کجایند مردان خدا .. کجایند آنان که رنگ و بویی خدایی داشتند . گاه دلما نیز خدایی میشود. ای خدا چرا ما زین قافله جا مانده ایم  شاید که ما درگیر خسته بال  شده ایم 

 شهید همت

 


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت

در نشانه های آخرالزمان آمده است:

آتش و دودی در خاور زمین برمی خیزد که تا چهل شب مشتعل می شود.(1)  قیامت برپا نمی شود تا در یکی از وادی های حجاز ، آتش روان گردد.(2)  تعبیر سَیَلان و روان در مورد آتش محل تأمّل است؛ زیرا آتش هنگامی می تواند روان گردد که جسم شعله ور ، یک جسم سَیّال و مایع باشد و آن چیزی جز نفت نیست. برخی از این آتش ، تعبیر به منفجر شدن چاه های نفت کرده اند. امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: پیش از قیام قائم(ع) مردم با یک سلسله از نشانه های آسمانی بیم داده می شوند: 1) آتشی که در آسمان پدید آید... (3)      در حدیث دیگری آمده است: عمودی از آتش در طرف مشرق در آسمان پدید می آید که همۀ مردم روی زمین آن را می بینند. هر کس آن زمان را درک کند ، برای خانواده اش موادّ غذایی یک ساله را تأمین کند.(4)

 

(1):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 833

(2):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 834

(3):  ارشاد مفید ، ص 340؛ اعلام الوری ، ص 429 ؛ الزام الناصب ، ص 184

(4):  روزگار رهایی ، ج 2 ، ص 839


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:, توسط شهید همت

سیاست حضرت مهدی (ع) چیست؟

زراره از امام صادق(ع) پرسید: آیا روش و سیاست حضرت قائم(ع) همانند روش پیامبر(ص) خواهد بود؟ امام فرمود: هرگز ، هرگز؛ ای زراره! او سیاست پیامبر(ص) را در برخورد با دشمنان در پیش نمی گیرد... حضرت قائم(ع) ، سیاست کشتار را در پیش می گیرد و طبق دستوری که دارد ، رفتار می کند و توبه کسی را نمی پذیرد. امام باقر(ع) فرمود: ...حضرت مهدی(ع) کار (کشتار) را به جایی می رساند که بسیاری از مردم می گویند ، این شخص از آل محمّد(ص) نیست و اگر از اهل بیت پیامبر بود ، رحم می کرد. و نیز فرمود: حضرت قائم(ع) کشتار زیادی می کند و به یقین اولین کشتار را در قبیلۀ قریش خواهد داشت.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص143}

 

توضیح بیشتر: البته باید بگم این طوریام نیست که وقتی آقا ظهور کنه به کسی رحم نکنه و یا توبه کسی قبول نشه. طبق روایات حضرت تا 7 سال (حالا این 7 سال چه قدر طول میکشه رو دیگه خدا بهتر میدونه) صبر میکنه و کفار و کسایی که از دین خارج شدنو به حق دعوت می کنه و بعد از اونه که امام  سیاست جنگ و کشتار رو پیش میگیره.


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:سیاست,امام زمان,اخرالزمان, توسط شهید همت

صیحه آسمانی چیست؟؟؟

منظور از صیحۀ آسمانی ، ظاهراً صدایی است که در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (ع) از آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند . در روایات ، تعبیر های «ندا» و « فزعه» و «صوت» نیز به کار رفته که ظاهر آن ها نشان می دهد که هر یک از آن ها نشانۀ جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود ، لکن به نظر می رسد که این ها تعبیر هایی گوناگون از یک حادثه و یا دست کم ، اشکال گوناگون یک حادثه باشند . مراد از همه آن ها ، بلند شدن صدایی در آسمان است . ولی به اعتبار این که صدای عظیم ، بیدار باشی است که همه را متوجه خود می کند و نیز موجب وحشت عمومی و ایجاد دلهره و اضطراب می گردد ، به آن صیحه ، فزعة ، صوت و نداء که هریک بیانگر ویژگی از آن حادثه اند ، اطلاق شده است. این احتمال هم وجود دارد که آن ها سه حادثه جدای از هم باشند که در یک زمان رخ نمی دهند ، بلکه ابتدا صدایی عظیم همه را متوجه خود می کند (صیحه) ، به دنبال آن صدایی هولناک ، مردم را به وحشت می اندازد (فزعه) و آن گاه صدایی از آسمان شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(ع) فرا می خواند (نداء).

 امام باقر(ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند ، پس هر کس در شرق و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت بگیرد و ندای وی را اجابت کند؛ زیرا صدای نخست ، صدای جبرئیل روح الامین است. آن گاه می فرماید: این صدا در شب جمعه 23 ماه رمضان خواهد بود. در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید. در آخر روز ، شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد.

البته روایات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد.از مجموع روایات می توان استفاده کرد: 1) «صیحه» از نشانه های حتمی ظهور است. 2) این صدا از آسمان شنیده می شود ، به گونه ای که همۀ مردم زمین از شرق و غرب آن را می شنوند. 3) محتوای این پیام آسمانی ، دعوت به حق و حمایت و بیعت با مهدی(ع) است.4) هم زمان با آن یا کمی پس از آن ، در روی زمین نیز صدایی شنیده می شود. ندا دهنده شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می خواند. 5) جبرئیل ، مردم را به حق فرا می خواند.

 مطلب دیگر این که در برخی روایات ، سخن از «نداء» در کنار کعبه به میان آمده است. امام صادق(ع) می فرماید: گویا می بینم که حضرت قائم(ع) در روز شنبه ، عاشورا ، هنگام ظهر ، بین رکن و مقام ، در کنار کعبه ایستاده است و در پیش او ، جبرئی صدا می زند: بیعت برای خداست... .

گویا این ندا غیر از ندای آسمانی و صیحه است که به عنوان نشانه ظهور بیان شده ، زیرا این ندا ئر زمین و پس از ظهور است و ندا در آسمان و در آغاز روز صورت می گیرد. ولی احتمال هم دارد که همان صدای آسمانی ، توسط سخنگوی حق ، جبرئیل ، از کنار کعبه بلند شود و در تمام جهان شنیده شود. از امام صادق(ع) دربارۀ ندای آسمانی پرسیدند ، فرمود: هر جامعه و مردمی به زبان و فرهنگ خود ، آن ندای آسمانی را می شنود.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص464}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:صیحه,اسمان,اسمانی, توسط شهید همت

صورتی در خورشید...

ازنشانه های آخر الزمان ظاهر شدن صورتی در قرص خورشید ذکر شده است . مردم سیمای مردی رادر قرص خورشید خواهند دید که نام ونشان او را خواهند شناخت .این نشانه پر شکوه در عهد سفیانی و خود سفیانی خواهد بود و در آن هنگامم سپاه سفیانی و خود سفیانی هلاک خواهند شد . صاحب کتاب روزگار رهایی می نویسد : منظور از سیمای مردی که در قرص خورشید ظاهر خواهد شد ، سیمای حضرت مسیح (ع)است که در خورشید ظاهر می شود واز آسمان فرود می آید و با حسب ونسبش شناخته می شود ودیگر کسی در حق او دچار تردید نمی شود . در حدیث دیگری آمده است : صورت و سینه ای در قرص خورشید برای مردمان ظاهر می شود .

درروایتی از امام صادق (ع) آمده است : سه بانگ آسمانی در ماه رجب شنیده می شود :1_ آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمگران باد ، 2_ ای گروه مومنان ! رستاخیز نزدیک است 3_ بدن انسانی به وضوح در قرص خورشید دیده می شود که با صدای رسا بانگ بر می آورد : هان ای مردم ! خداوند فلانی ، پسر فلانی ...(سلسله نسب حضرت قایم (ع) راتاحضرت (ع) می رساند ) را بر انگیخت .

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص 456}

 

صورتی در ماه...

روایت است :سالی که صیحۀ آسمانی در آن شنیده می شود ، نشانه ای پیش از آن در ماه رجب دیده می شود . گفته شد : آن نشانه چیست ؟فرمود:سیمایی در قرص ماه دیده می شود، دست و کف دست روشنی در فضا ظاهر می شود وبه سوی او اشاره می کند و ندایی از آسمان بلند می شود و همه مردم روی زمین آن را می شنوند.

{ موعودنامه ، مجتبی تونه ای ، 1389 ، ص457}


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ 3 بهمن 1393برچسب:صورت,خورشید,ماه,امام,امام زمان, توسط شهید همت
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد